دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
جایی که واژهها کم میآورند، تصویر میتواند پس پردهی واقعیّت را نشان دهد یا افشا کند. چگونه دربارهی تصاویر مستندی که جدال بین حقیقت و واقعیّت را نشان میدهد میتوان چیزی نوشت؟
یک گروه از آدمهای سبز و آدمهای زرد (به تعبیر فیلم) در سرزمین فلسطین تصمیم گرفتند که فیلمی بسازند و حکایت تلخ تخریب «مسافر یطا» را به عنوان استعارهای از خود فلسطین به همه نشان بدهند. اگر راهی به صلح در این سرزمین باشد، همدستی و دوستی زردها و سبزهاست به امید روزی که آپارتاید رنگی در آن سامان از بین برود و رنگها انسانها را مرزبندی نکنند.
ورزشکاران توصیفی از بعضی تیمها دارند که می گویند «به بردن عادت کردهاند» یا «به باختن عادت کردهاند» امّا در این فیلم تعبیر دیگری از بازنده ارائه میشود. جانمایهی فیلم جایی است که باسل به یووال میگوید باید به باختن عادت کرد یعنی از زمینخوردن نترسید و دوباره ایستاد. گرچه حرف خوبی است امّا متأسّفانه طرف مقابل هم به بردن عادت کرده و یکی از آنها در اواخر فیلم به یووال میگوید برو مقالهات را بنویس. یعنی ما کار خودمان را میکنیم، هرقدر شما بنویسید و فیلم بسازید.*
فیلم تصویر عریانی از قانون جنگل جهانی است که یکی چون «میتواند»، هر کاری میکند. در همین یکی دو روزه اخباری از حمله به غزّه منتشر شد که دهها نفر شامل کودکان و زنان و سالمندان کشته شدند ولی اینها انگار فقط مقداری عددند که برای همه عادی شدهاند. نوعی کرختی و بیحسّی بر همه حاکم شده که اجازه میدهد اشغالگری راهش را با تهوّر ادامه دهد. در حالی که دربارهی هر مهملی که در هالیوود ساخته میشود نقد یا مطلبی در وب فارسی هست، پیرامون این فیلم چقدر نوشته شد؟
پس از حضور در جشنوارهی برلین، یووال آبراهام یهودی متّهم به یهودستیزی شد! تو خود حکایت مفصّل بخوان از این مجمل. هکرهای آلمانی که صفحهی جشنواره را هک کردند دربارهی سیاستمداران وطنشان نوشتند که همیشه در طرف اشتباه تاریخ بودهاند. لابد سخنان وزیر خارجهی نادان آلمان را دربارهی شرمسارنبودن از کمک به تسلیح اسرائیل به یاد دارید. همین که فیلمی در محکومیّت اشغالگری اسرائیل در اسکار جایزه می گیرد یعنی فضا با دو دههی پیش خیلی فرق کرده است پس خیلی هم جای ناامیدی نیست گرچه فیلم به رغم موفقیّت در جشنوارههای گوناگون هنوز در امریکا پخشکننده ندارد.
پیام اصلی فیلم برای نگارنده دیدن میل به زندگی ساکنان «مسافر یطا» بود که تحت بدترین شرایط با کمترین بهانه میخندیدند و بازی میکردند و میرقصیدند. گمان میکنم وقتی میان جهنّم اشغال بتوان ایستاد و خندید، تکلیف ما کنارهنشینها مشخّص است.
*البتّه طرف مقابل خیلی هم در زمینهی فرهنگی بیکار نیست. نگاه کنید که در چند سال اخیر مثلاً دربارهی ایران چند فیلم و سریال اسرائیلی ساخته شد یا چند کارگردان اسرائیلی فیلمی راجع به ایران ساختند؟ این البتّه موضوع جداگانهای است.